|
|
|
|
|
دکتر رسول جعفریان / رئیس کتابخانه مجلس در نخستین روز سال 1400 ق یک شیخ سلفی به نام جُهیمان با معرفی شخصی به نام محمد عبدالله قحطانی به عنوان مهدی آماده شده و روز اول سال جدید در مسجد الحرام قیام کرد. این قیام مسلحانه یک هفته به طول انجامید که با کشته دهها نفر و اعدام بسیاری به پایان رسید. این گزارش بر اساس نوشته های یکی از عوامل نزدیک به جهیمان نوشته شده است. قیامها و شورشهای فراوانی تحت عنوان «مهدی» در متون تاریخ اسلام گزارش شده و در این باره، مقالات و آثاری نیز تألیف شده است. این ظهورها، در قدیم و جدید بوده و برخی اولین ادعای مهدویت را درست در وقت رحلت رسول خدا (ص) از سوی برخی از صحابه می دانند که گفت: پیامبر هرگز نمرده و او پس از درگذشت همه یارانش، رحلت خواهد کرد. بنابرین، ادعای ظهور مهدی را باید یکی از کهن ترین ادعاها دانست. دامنه برخی از ین ظهورها کوتاه بود و به سرعت خاتمه یافت، اما برخی دیگر رنگ مذهبی یا سیاسی به خود گرفت. ظهور بابیت در میان شیعیان و ظهور مهدی سودانی در میان اهل سنت شمال افریقا از این جمله است. باید تأکید کرد که داستان این ظهورها صرفا محدود به شیعیان نیست بلکه میان اهل سنت هم وجود داشته و شاهد آن روایات بیشماری است که آنان نیز در این باره دارند. حتی برخی تأکید دارند که روایات آنان در باره مهدی بارها و بارها بیش از آن چیزی است که میان شیعیان هست چنان که ساختن کتاب در باره ملاحم و فتن نیز در همان دوایر علمی عراق قرن دوم و سوم در میان عامه بود و بعدها به شیعیان نیز سرایت کرد. یکی از مهمترین و پرسروصداترین این قبیل رویدادها در زمان ما، ظهور
شخصی به نام جهیمان عتبی در مسجد الحرام و معرفی فردی به نام محمد عبدالله
قحطانی به عنوان مهدی و ایجاد آشوبی در مکه برای یک هفته در شهر مکه بود که
در تمام دنیا به شکل وسیعی انعکاس یافت و تأثیر زیادی از خود بر جای
گذاشت. این زمان، این امتیاز را هم داشت که همچنان شماری از حجاج در مکه باقی
مانده بودند که در شمار آنان، شماری از حجاج ایرانی هم بودند. آنان از قبل
تدارک این قیام را دیده و دست کم پانصد نفر را در مسجد متشکل و مسلح کرده
بودند. به علاوه چندان به بحث های مربوط به مهدویت دامن زد که پس از آن دهها
کتاب در سعودی در باره ظهور مهدی نوشته شد. جهیمن خود کتابی در باره «اشراط
الساعه» و به اصطلاح علائم الظهور نوشت با نام رسالة الفتن و اخبار المهدی
و نزول عیسی و اشراط الساعه که همراه با شش رساله دیگر به عنوان مجموع
السبع رسائل چاپ شده بود. در باره ماهیت قیام جهیمان مطالب زیادی منتشر شده است، اما معمولا در
ایران توجه به این مسأله کمتر بوده است. آنچه به یاد نویسنده است، خاطرات
آیت الله فیض گیلانی است که خود آن شب در مسجد بود و داستان بیعت گرفتن را
نقل کرده اما پیش از درگیری اجازه یافته است تا مسجد را ترک کند. اما آنچه در زمینه قیام جهیمان به تازگی نوشته شده کتابی است با عنوان
ایام مع جهیمان توسط شخصی به نام ناصر الحزیمی. این شخص داستان آشنایی خود
را با جماعت سلفی که در اطراف این ماجرا شکل گرفتند بیان کرده و ضمن آن به
معرفی جهیمان و تشریح مواضع و افکار و حرکت وی پرداخته است. این شخص در
ماجرای جهیمان وارد مسجد الحرام نشد اما بعد از پانزده روز به احتمال به
دلیل اعترافاتی که علیه وی شد، به زندان افتاده و پس از شش سال آزاد شد. حزیمی میگوید که از سال 1974 با گروه الجماعة السلفیه المحتسبه آشنا
شده و به تدریج در مسیری قرار گرفته است که در فاصله شهرهای مدینه، ریاض و
مکه، تشکلی فراهم آورده و ضمن ترویج ایدههای خاص خود، برابر دستگاه حاکمه
سعودی و شیوخ وابسته، موضع گرفته است. حزیمی برای رفتن به عمره رمضانیه با گروه یکی از این مساجد به مکه رفته و
در آنجا به مجلس درس شیخی به نام شیخ علی مزروعی رفته که در دارالحدیث
مدینه منوره مشغول بوده است. وی از درس او خوشش آمده و پس از بازگشت از
عمره به مدینه رفته و سعی کرده است وارد دارالحدیث شود که البت نتوانسته
است. به گفته وی، جوانان اخوانی که اکثر زیر 25 سال داشتند به کار تبلیغ دینی
در مکه و نواحی اطراف مشغول بودند. در ایام حج گروهی از وابستگان به این
حرکت به مکه آمده و تشکیلات، برای آنها در مکه جایی معین کرده و در منی
چادر زد. آن سال ناصر الدین البانی که آثارش روی سلفی ها تأثیر گذاشته و
محل نقد و ایراد بود به حج آمد و حزیمی هم با وی دیدار کرد. سابقه اینان و فعالیتشان با عنوان «جماعت السلفیه المحتسبه» بود که
زندگی ساده ای داشتند و به هیچ روی اهل تفریح نبودند و بیشتر روحیات بادیه
نشینی داشتند و از تمدن جدید رویردان بودند. در همین رفت و آمدها بود که با
جهیمان آشنا شد. وی پس از آشنایی با جهیمان در مکه، به درخواست او، به یک سفر تبلیغی
طولانی میرود. بعدها این همراهی در سفرهای تبلیغی ادامه مییابد. وی از
اخلاقیات جهیمان بویژه تواضع وی خیلی ستایش میکند، اما از این که نسبت به
قبیله خود عتیبه تعصب شدید داشته، از او انتقاد میکند. جهیمان در دوره
نوجوانی و آغاز جوانی در یکی از کمپهای اخوانی عبدالعزیز ـ اخوانی های
وهابی سختگیر که گاهی با خود عبدالعزیز هم درگیر بودند و او را اهل تسامح
می دانستند و متهم می کردند ـ بوده است، بدوی هایی که تحت عنوان اخوان
منسجم شده و نخستین گروههای شبه نظامی بودند که با دولت سعودی همراهی
داشتند. حزیمی تأکید می کند که «جماعة السلفیه المحتسبه» در سال 1965 میلادی با
انشعاب از جماعت تبلیغ درست شدند. آنان روی توحید تأکید بیشتری داشتند،
همین طور روی منکر. یکی از اینها همین جهیمان بن محمد بن سیف عتیبی بود که
زمانی هم در نیروی انتظامی سعودی کار کرده بود. این جماعت در وقت تأسیس نزد
عبدالله بن باز رفته بودند و تأیید او را هم گرفته بودند. فعالیت این گروه
البته علنی بود. حتی خانه اجاره ای آنها در مدینه، اجاره اش توسط بن باز
پرداخت می شده است. از این پس دولت روی خانه این گروه که وی در آن رفت و آمد داشته حساس
میشود اما این خانه دری مخفی داشته که آنها از آن رفت و آمد میکردند. وی
به خانه جهیمان نیز رفت و آمد داشت. نیروهای دولتی در سال 1398 قصد دستگیری
جهیمان را داشتند که گریخت. از آن پس تحت تعقیب بود. حزیمی این زمان به
دنبال تحصیل علم در مدینه بوده و کمتر همراه جهیمان به سفرهای تبلیغی در
بادیه ها می رفته است. حزیمی این زمان که هنوز دو سالی به قیام مانده به شهر بریده رفت تا نزد شیخ دویش درس بخواند. شیخ دویش از وی می پرسد: آیا به کرویت زمین باور داری؟ وقتی او تأیید می کند. پس از آن شیخ دویش کتابی با عنوان الصواعق الشدیده علی اعضاء الهیئه الجدیده که در رد کرویت زمین است به او می دهد تا مطالعه کند. از سال 1978 به تدریج میان رهبران جماعت سلفی که مؤلف به آن ها هم اخوان
می گوید از یک طرف و مشایخ وابسته به حکومت از طرف دیگر آغاز می شود. این
اختلاف نتیجه فتواهای تازه ای است که بر سر بریدن از مذاهب اربعه و اجتهاد
مستقیم پیش می آید. این مساله این مشکل را هم پیش می آورد که مشایخ وابسته
به حکومت به تدریج به انتقاد از سران اخوانی سلفی می پردازند و از فضایی که
آنها برای پرس و جو از استدلال هر فتوا و حکمی سوال می کنند ناراحت هستند.
در این میان، جهیمان که دل خوشی از حکومت ندارد، با مشایخ، فاصله گرفته،
داشتن شغل رسمی را تقبیح کرده و علیه حکومت می شود. حزیمی در آغاز فرار با اوست اما سپس جدا شده و گهگاه دیدار دارد. در این جریان بسیاری از نیروهای اخوانی دستگیر شده و زندانی می شوند. حزیمی نیز به ریاض می رود و در آنجا به تحصیل ادامه می دهد. این زمان که یکی دو سالی به قیام مانده است، برخی از رسائل جهیمان چاپ و منتشر می شود. به عقیده حزیمی، جهیمان درس رسمی نخوانده بود و حتی در نوشتن هم ضعیف بود. آنجه نشر شد بیشتر با کمک محمد عبدالله قحطانی و احمد معلم بود. البته دستگیر شده ها هم به تدریج آزاد شدند. در سال 1399 که پایان آن آغاز قیام است، سال شکل گیری جنبش برای قیام
است. بحث های این سال یک ویژگی مهم دارد و آن اصلی شدن دو مفهوم «مهدویت» و
«خواب» است. حزیمی می گوید مدتها بود در جلسات اخوان از آخر الزمان صحبت
می شد. همین طور در باره «خواب» ها فراوان صحبت شده و در باره تأویل و
تطبیق آنها سخن به میان می آمد. جهیمان رساله ای با عنوان «الفتن و اخبار المهدی و نزول عیسی و اشراط
الساعه» نوشت و در مقدمه نوشت: تلاشم من در این کتاب جمع آوری روایات صحیح
در باره فتن و اشراط قیامت است که این زمان سخت به آن نیازمندیم. وی آنها
را بر اساس ترتیب زمانی و مکانی تقسیم بندی کرد. تلاش او این بود تا میان
آنها هماهنگی و جمع کرده و یک صورت منظم و متکاملی به آنها بدهد. حزیمی می گوید من از محمد قحطانی پرسیدم: تو واقعا یقین داری که مهدی
منتظر هستی؟ او گفت: اوائل یقین نداشتم تا این که برخی از اخوان در مسجد
رویل این مسأله را مطرح کردند و گهگاه آن را به زبان می آوردند. من اوائل
آن را یک شوخی حساب می کردم تا این که شمار خوابهایی که من را به عنوان
مهدی می دیدند زیاد شد و کم کم جدی گرفتم. حزیمی این زمان من در مکه در یک فروشگاه لوازم خانگی کار می کرد و کاری
به جلسات اخوانی ها نداشت. دلیلش را هم، همین تردیدها بیان می کرد. وی می
گوید که البته در درسهای بن باز شرکت می کرده است. حزیمی که پس از دستگیری در زندان با فیصل محمد فیصل هم بند بوده مطالبی
از وی نقل می کند. فیصل گفت که او هم با این که تردید داشت در مواجه به
جهیمان، دعوت وی را برای دخول به حرم پذیرفته است. او پس از حج، زن و بچه
را در نجران گذاشت و به مکه برگشت و داخل حرم شد. به گفته حزیمی عبدالله حربی هم از جمله افرادی بود که یقین به مهدویت
قحطانی نداشت اما وقتی محاصره حرم پیش آمد، از روی حمیت تلاش کرد تا خود را
به آنها برساند که در راه توسط نیروهای تفتیش کشته شد. نماز جماعت برگزار شد که در نیمه نماز اخوانی ها در را بستند و امام
جماعت را با عده ای دیگر جایی در حرم حبس کردند. نیروها در اطراف و پشت
درها مستقر شدند. این طرف خطبه خوانده شد و بعد شروع به بیعت با مهدی شد. هفت روز این درگیریها طول کشید و به تدریج دایره محاصره تنگ تر و تنگ تر
می شد و مرتب بلندگوها از آنان می خواست تا سلاح بر زمین بگذارند و تسلیم
شوند. آخر کار تنها یکی دو غرفه باقی ماند که از سقف آن بر آنان آتش می
بارید. جهیمان گفته بود که شهر مدینه را برای زندگی انتخاب کرده و این به خاطر آن که عیسی دجال در آن وارد نخواهد شد. وی دوره جوانی را به عنوان نظامی و راننده وانت سپری کرده و به تدریج از آن متنفر شده بود. بعدا نیز کتابهای تویجری را خوانده بود. از جمله کتابی با عنوان الایضاح و التبیین لما وقع فیه الاکثرون من مشابهه المشرکین که در باره کسانی بود که خود را مثل غربی ها درآوردهاند. مثلا مورد 23 از موارد تشبه به کفار بالا بردن دست در وقت سلام دادن (کار نظامیان) یاد شده بود. همین طور کوبیدن پاها به یکدیگر در وقت سلام. او در این فصل روایاتی را در باره تشبه به کفار نقل کرده و آنها را مستند قرار داده بود. یکی از رسائل جهیمان رساله رفع الالتباس عن ملة ابراهیم علیه السلام بود. وی ضمن تأکید بر این که ابراهیم روی توحید تکیه داشته از سه گروه انتقاد می کند. او می گوید: عده ای اساس دین را روی نبرد با قبوری ها می دانند. عده ای دیگر ضمن نکته اول روی نفی تعصب مذهبی کور و دعوت به دفاع از حدیث و تصفیه آن تاکید دارند. عده ای دیگر به رد کمونیسم و اثبات وجود خدا می پردازند و بیشتر دنبال گرفتن مراکز قدرت هستند. به نظر حزیمی مقصود وی از گروه اول گروه انصار السنه است. گروه دوم جماعت سلفی تابع البانی و جماعت سوم اخوان المسلمین است. انتقاد وی از گروه اول بی توجهی به مبارزه با قدرتهاست در حالی که گروه سوم را در خط سلطه و خلاف هدایت پیامبر می داند. طرفداران وی روی فراگیری فتنه در جامعه و کناره گیری و رفتن به صحرا و بادیه تاکید داشتند. یک مسأله دیگر برای جهیمان تصویری بود که وی در باره دولت و حکومت در
اسلام داشت. وی بر اساس برخی روایات حکومت را به پنج دوره تقسیم کرده بود.
1. نبوت و رسالت، 2. خلافت بر اساس روش نبوت ، 3. ملوکیت، 4. ملوکیت جبری،
5. خلافت بر اساس روش نبوت. جهیمان می گفت که ما در مرحله چهارم هستیم، چون
خلیفه را مسلمانان انتخاب نمی کنند و او خود را بر امت تحمیل می کند. نه
فردی از قریش حکومت می کند، نه دین اقامه می شود، نه بیعت از رعیت میگیرند
. حزیمی در ضمائم کتاب چند بحث را به عنوان پیوست بحث کرده است. یکی در
باره اهمیت مفهوم خواب است که روایاتی از صحبح بخاری آورده و اهمیت خواب را
میان اخباری های سلفی یادآور شده و می گوید که در میان گروه جهیمان خواب
موقعیت مهمی یافته بود. جالب آن که زمانی هم که مهدی منتظر خود را یک قحطانی قرار دادند تلاش
کردند تا برای وی یک نسب سیدی پیدا کنند تا بر روایات منطبق شود. بعد هم به
فکر کارهای مسلحانه افتادند. یکی از آنها مزرعهاش را فروخت تا سلاح تهیه
کند. وی سپس به بیان سه حدیث پرداخت. پس از آن یک نفر دیگر صحبت کرد و پس از ساکت کردن مردم، از رهبران قیام که هر کدام در گوشه ای مستقر بودند، خواست تا مراقب باشند و اگر کسی تخلف کرد به روی او آتش بگشایند. سپس از مردم خواست تا آمده و با مهدی بیعت کنند. آنگاه دوباره خطبه با نقل چند حدیث دیگر ادامه یافته است. پیامبر (ص) فرمود: با مردی در میان رکن و مقام بیعت می شود و خانه خدا جز برای او حلال نخواهد بود (یعنی خونریزی در آن). و وقتی حلال شد، کسی از هلاکت عرب از وی پرسش نکند (او را بازخواست نکند). آنگاه این لشکر به حبشه خواهند رفت و آنجا را خراب خواهند کرد به طوری که بعد از آن هرگز آباد نخواهد شد. هم اینان هستند که کنزهای آنجا را درخواهند آورد. و همین طور، خواندن احادیث ظهور ادامه یافت. یکی از احادیث، آمدن سپاهی
از شام بود که برای جنگ با مهدی می آیند و در زمین فرو خواهند رفت. این
روایت را عایشه نقل کرده در صحیح مسلم آمده است. اشاره کردیم که جهیمان
مرتب منتظر تحقق این روایت بود. در اینجا باز به افرادی که هدایت قیام را بر عهده داشتند اعلام شد که هر
کدام در جای خود مستقر شوند. به آنها دستور داده شد که هر مأمور حکومتی که
دستش را بالا ببرد، او را بزنید که می خواهد خون مسلمانان را بریزد. این نیز باید توجه داشت که مدعیان ظهور مهدویت در مسجد الحرام فراوان
بودهاند که اخبار آنان به صورت پراکنده در لابلای برخی از آثار آمده است.
شگفت آن که درست همین روزها که این یادداشت نوشته می شد، یعنی روز 25
فروردین خبر زیر در یکی از سایت ها آمد: تحقیقات اولیه نشان داده است وی مشکلات روانی داشته و پیش از این نیز
تحت مداوا قرار گرفته بوده است. وی برای بررسیهای پزشکی بیشتر پس از توقیف
وی به مرکز درمانی پلیس حرم مکی انتقال یافته است. منبع: خبر آنلاین |
||
|
+
نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۱/۲۹ساعت 0:31 توسط فاطمه حاجی سید جوادی
|
|
||