|
|
|
|
|
يك تحليلگر منطقهاي تاكيد كرد كه دولت آمريكا با هدف مقصر كردن گروههاي ديگر در جنايات خود در عراق، مسئول انتشار اسناد ويكيليكس است. پايگاه خبري الجزيره در گزارشي به قلم "فاضل الربيعي "، ضمن اشاره به ماجراي افشاي اسرار نظامي آمريكا توسط سايت ويكيليكس، به بررسي ماهيت واقعي اين اسناد پرداخته و برخي ابهامات شبههانگيز موجود در اين اسناد را مطرح مينمايد.بر اساس اين گزارش، پيش از آنكه جوليان آسانگ بنيانگذار و مالك سايت ويكيليكس طي چند روز بتواند به استراليا (سرزمين اصلياش) فرار كند و خواستار پناهندگي سياسي به عنوان يك شهروند آمريكايي شود، لازم است درباره صحت ارتباط وي با سازمان اطلاعاتي آمريكا CIA و درستي ادعاهاي مطرح شده، سؤالاتي را مطرح كرد و آن اينكه آيا در حقيقت اين سازماني جاسوسي آمريكاست كه در پشت پرده اين سايت را اداره ميكند؟ چرا كه اكنون روشن شده كه يك جريان آمريكايي در پشت پرده اين افشاگريها قرار دارد، اين جريان همان جرياني است كه در آن سوي درز اطلاعات سايت ويكي ليكس قرار دارد. نويسنده معتقد است: برخلاف آنچه تصور ميشود اين طرف پنتاگون نيست كه همواره بر سر پول، قدرت و نفوذ با آژانس اطلاعاتي آمريكا درگيري داشته است. جنگ ميان پنتاگون و سيا يك جنگ سنتي و تحت كنترل در درون نظام آمريكايي است و به قدر كفايت حقيقت دارد و تخيلي نيست. آنچه در اين درگيري تخيلي مينمايد، آن است كه گمان شود آژانس اطلاعاتي آمريكا و پنتاگون بازي آسانگ را در چارچوب تفاهم و درگيري در مرزهاي خود اداره كردهاند. حال اين سؤال مطرح است كه آيا اطلاعات درز پيدا كرده يا آنكه درز داده شده است؟ آيا بازتاب اين مسئله منجر به درگيري داخلي براي نظام آمريكايي حاكم ميشود يا آنكه اين درگيريها در چارچوبي جريان يافته كه بتواند از شر پيامدهاي جنگ افغانستان و عراق خلاصي يابد؟ الربيعي در ادامه گزارش خود آورده است: فصل بعدي ابعاد رسوايي اسناد ويكيليكس، به مراتب بيشتر از رسواييهاي اين دو جنگ خواهد بود؛ چرا كه اين افشاگري، نوع، طبيعت و ماهيت بازي دادن عالم را نشان خواهد داد و عملا نمودي از يك الگوي بيسابقه در بازي دادن جهان با تمامي فرهنگها، اديان، ملل و تقدير و سرنوشتش خواهد بود. آنچه امروز براي ما حكم يك رسوايي بزرگ را دارد، فردا نشان از يك درگيري پيچيده است كه درك ماهيت آن نياز به فهم گسترده و عميق دارد. به اعتقاد فاضل الربيعي، شايد از ميان بسياري ازحوادث، تجربه جهان از زندان ابوغريب كه واقعيات تأسفبار آن نيز درز پيدا كرده، بر اين نكته تأكيد داشته باشد كه نشر رسواييها و جرائم مرتبط با اين درگيريهاي تحت تسلط و كنترل مراكز و بخشهاي نظام حاكم قرار دارد. اگر اسناد فاش شده آنطور كه رسانهها مطرح كردهاند درز پيدا كرده، يعني سايت ويكيليكس به طريقي توانسته توسط يك طرف آمريكايي رسمي يا شبه رسمي به اين اسناد دست يافته و جرائم دهشتناك صورت گرفته در حق مردم عراق را كشف نمايد، بايستي در اينجا سؤالي مطرح شود: چرا اسناد درز پيدا كرده درباره نيمي از حقيقت يا كمتر از آن كه در اين كشور ويران روي داده، صحبت ميكنند؟ اگر اين اسناد توسط مرجعي فاش شده باشد، غير از بيان حقيقت اهداف ديگري نيز دارد، يعني يك طرف آمريكايي بدون معرفي خود تصميم به افشاي جنايتكاران آمريكايي نموده تا از بار اخلاقي و قانوني جنايات اشغالگري خلاص شود، اما سؤال ديگري كه بايستي در اين حال مطرح شود اين است: اين اسناد چرا فاش شده؟ هدف از اين افشاگري و درز اطلاعات چيست؟ آيا اين اقدام تلاشي بوده تا جرم و جنايات صورت گرفته به جاي آنكه تنها محدود به طرف آمريكايي باشد، ميان افراد بيشتري توزيع شود؟ اينها پرسشهايي اساسي است كه بايستي با دقت به آنها پاسخ داده شود تا عراقيها، اعراب و جهان به شكلي صحيح عملكرد واقعي اسناد ويكيليكس را درك كنند. تمام آنچه كه در حال حاضر ميتوان مطرح كرد آن است كه اين اسناد به شيوهاي كارشناسانه و حرفهاي، خون مردم عراق را در ميان متهماني تقريبا همسطح توزيع كرده؛ در اين توطئه نقش ايران به اندازه مالكي است و نقش هر دوي اينها به اندازه شبه نظاميان و بلكواتر است. با كمال تعجب بايد گفت اين اسناد به ايالات متحده آمريكا اين امكان را ميدهد كه بعنوان دولت اشغالگر از هرگونه قصاص و پاسخگويي قانوني خلاص شود، در حاليكه سربازاني كه در پستهاي خود عراقيها را به قتل رساندند، تبديل به يك موضوع و سوژه حقوقي قانوني بسيار پيچيده خواهند شد كه با توجه به وجود قوانين آمريكا كه اجازه تسليم و محاكمه اين سربازان در دادگاههاي غيرآمريكايي را نميدهد، اين افراد درگير روند اجرايي پيچيدهتري خواهند شد؛ به عبارتي مانع هر نوع تلاش جهت اجراي قانون و تعيين قصاص عادلانه در حق اين سربازان ميشود. عجيبتر از همه آن است كه آمريكا از طريق اين اسناد ميتواند تبديل به شاهدي شود كه جناياتكاران ديگر را رسوا ساخته و تهمتها را متوجه ايشان نموده و تشويق به محاكمه آنها مينمايد. ولي عجيبتر از همه اينها آن است كه اسناد منتشر شده، ميزان دست داشتن جريانهاي درگير در جنايت را مشخص نميكند تا به قانون اجازه وارد عمل شدن را بدهد، تا جائيكه اين اتهامات در نهايت تنها برگي باشند براي وارد ساختن فشار سياسي كه ايالات متحده از آنها براي بازي دادن طرفهاي درگير بهره خواهد برد. به عنوان مثال زمانيكه در اين اسناد نه نام و نه حوادث ضروري قابل استناد ذكر نشده، مسئوليت را متوجه شبه نظاميان كردن چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ دقيقا كدام شبهنظاميان در كشتارها دخيل بودهاند؟ آيا اينها همان افرادي هستند كه بايستي بنا بر تبصرههاي قانوني دستگير شوند يا آنكه ايشان گروههاي سياسي و شبهنظامي هستند كه در ساختار دولت و سازمانهاي امنيتي و نظامي ادغام شدهاند؟ و آيا اينها جوخههاي مرگ آمريكايي هستند كه در فوريه 2005 به رهبري نگروپونته مسئول جنايات فرقهاي عليه اهل سنت، شيعيان و مسيحيان بودهاند؟ الجزيره در ادامه سوالات خود مورد اسناد ويكيليكس مينويسد: آيا اين شبه نظاميان گروههايي از تيپ بدر و جيش المهدي و بخشهايي از حزب "دعوت پنهان " هستند كه تسويه حسابهاي روشمندي را عليه مردم عراق با مذاهب، اديان و عقايد فكري مختف سازماندهي كردهاند؟ يا آنكه همه با هم يكي هستند؟ آيا در اوضاع فعلي عراق اين امكان وجود دارد كه "ارتشي از متهمان " به دادگاههاي كنوني ارائه شوند؟ در مورد ايران چطور؟ آيا به راستي ميتوان ميزان مسئوليت هلاك نمودن دهها افسر خلبان را تعيين كرد؟ در رابطه با علماي عراق كه كشته يا ربوده شده اند چه طور؟ چرا در اين اسناد اشارهاي به بيش از 15 هزار عراقي (از مخالفان دولت سابق) كه ميان 44 جوخه از جوخههاي مرگ تقسيم شدند، نشده است؛ جوخههايي كه توسط آمريكاييها تأسيس و در پايگاههاي نظامي محرمانه بوداپست و ورشو بر تمرينات آنها نظارت ميشده است. چه كسي اين جوخهها را وارد عراق كرد؟ اين به چه معناست كه شمار كشته شدگان مردم عراق توسط شليك سربازان جسور آمريكايي، فقط 600 عراقي اعلام شود؟ شايد با بازخواني اسناد ويكيليكس بتوان اين سبك وحشتناك بازي با حقيقت را كشف كرد. اولاً بر اساس طبقهبندي ويكيليكس در رابطه جنايات صورت گرفته از سوي متهمان، اين جنايات ميان 5 طرف تقسيم شده است كه به ترتيب عبارتند از: ايران، شبه نظاميان، بلك واتر، نوري مالكي و سربازان آمريكايي حاضر در عراق؛ اين نگاهي است كه از جنبه كيفري ميتوان به اين اسناد داشت؛ اسنادي كه به نوعي اقدام به توزيع مجدد خون عراقيها و پراكندن آن ميان دشمنان فرضي نموده است. دوم اينكه اين طبقهبندي، بياختيار منجر به شكلگيري يك عقيده ميشود و آن اينكه جنايتي توسط يك فرقه عليه فرقهاي ديگر صورت گرفته و در اين ميان نيروهاي اشغالي تنها مسئول جنايت و جرمهايي هستند كه در مأموريتهايشان رخ داده است. اين مسأله به طور موازي و به خودي خود باعث ايجاد يك دشمن فرقهاي، جداي از ساير متهمان ميگردد؛ لذا اين اسناد قابليت ارائه در اين شكل و صورت را نيز دارند. شيوه ارائه وقايع مربوط به اين جنايتها منجر به چنين برداشتي شده كه تمام آنچه رخ داده، يك درگيري داخلي بوده كه توسط بازيگران محلي به وقوع پيوسته است؛ به عبارتي يك فرقه با داشتن شبهنظاميان، عليه فرقهاي ديگر كه فاقد شبهنظاميان بودهاند، دست به اقدام زده كه منجر به اين قبيل حوادث شده است. طبق مستندات و شيوه ارائه آن در رسانهها اين مطلب بسيار واضح و روشن مينمايد كه شبه نظاميان، مالكي و ايران، اهل سنت را هدف قرار داده بودند. به نوشته اين مقاله گنجاندن اين جنايات در چارچوب فرقهاي بايستي شك ما را برانگيزد. همه اين مطالب از ديد اكثر شهروندان عراقي حتي مردم ساده و عادي، اساسا ساخته دست آمريكا است. بدين شكل كه آمريكا با ساخت يك طرف و جناح ديگر، تلاش كرد در لحظه ترك ميدان درگيري، گروه هايي ساخته دست خود را بر جاي بگذارد تا بتواند مسئوليت جنايات را بر عهده آنها قرار دهد. لذا عراقيها همواره بي هيچ ترس در تجمعات خود اعلام ميكنند ايران، هرگز نخواسته يك طرف درگيري باشد هر چند آمريكايي ها به دنبال خلق يك آشوب ويرانگر در اين كشور بودهاند؛ به گونهاي كه بلافاصله پس از اشغال عراق اقدام به انحلال دولت و نابودي كامل آن نمودند، سپس ارتش ملي را منحل كردند تا جائيكه طي سالها مرزهاي عراق با ايران نيز بدون نظارت و پشتيباني باقي ماند. كسانيكه طي سالهاي گذشته به ايران اجازه بازي در عرصه سياسي عراق را دادند، همانها امروز ايران را در هيأت دشمن به مردم عراق عرضه ميكنند. بدون شك قرار دادن ايران در ليست جنايتكاران فرضي و ارتباط دادن نقش و رتبه ايران در چارچوب حمايت و پشتيباني از شبه نظاميان و نيز ارتباط دادن شبه نظاميان با مالكي و متهم كردن وي به رهبري گروهي ويژه، طبقه بندي اي است كه مالكي، ايران و شبه نظاميان را با ويژگيهاي طائفهاي يكسان در يك سو قرار ميدهد. حلقه مهم سلسله استراتژي اشغالگران در عراق، همواره ايجاد يك دشمن جايگزين بوده تا بتوانند اولويتهاي جنگ را دستكاري كنند. طبيعتا به تصوير كشيدن جنايتها در عراق به شكلي كه گويا اينها جنايات اشغاگران نبوده و نيست، بلكه جنايت ساير عراقيها يا طرف منطقه اي خاصي بوده، مسألهاي است كه پيرامون نيات و مقاصد اين اقدام، سؤال و شبهه ايجاد ميكند. نكته سوم اينكه درگيري پنهان ميان آژانس اطلاعاتي آمريكا CIA و پنتاگون پيرامون اداره جنگ افغانستان و عراق، توسط منافع، چشماندازها، سياستها و منافع بزرگ تغذيه ميشود و البته بايستي از اين نكنه غافل نبود كه خلق يك دشمن فرضي داخلي همپيمان با دشمنان منطقهاي كه در درگيريهاي داخلي وارد شده، خود منجر به ايجاد درگيريهاي جديدي خواهد شد كه در ضمن آن نيروهاي اشغالي تبديل به بره و ديگران حكم گرگ خون آشام را خواهند داشت. به نوشته الجزيره اينگونه دستكاري حقايق، يك فرهنگ عمومي را رواج ميدهد كه با يك نفرت بدون مرز نسبت به ايران و شبه نظاميان تغذيه ميشود؛ از جمله اين اظهارات عبارت است از اينكه زماني كه نيروهاي آمريكايي دست به حملات طوفنده ميزنند خانوادههاي عراقي بيمي از سرنوشت خود پيدا نميكنند، اما زمانيكه مشابه همين حملات را نيروهاي دولتي يا شبه نظاميان انجام دهند، احساس ترس و نااميدي ايشان را فرا ميگيرد. البته اين ترس، ناشي از ظلم و ستم جنايتكاران شبهنظامي يا وحشيگري نيروهاي دولتي نيست، اين ترس در حقيقت ناشي از شكلدهي روشمند و برنامهريزي شده دشمن فرقهاي داخلي است كه مرتبط با دشمن منطقهاي خواهد بود و اينها مسائلي است كه اسناد ويكيليكس با حيلهگري آنها را درج نموده و در خود جاي داده است. نويسنده در پايان گزارش خود آورده است: در فوريه 2005، يك نويسنده گمنام آمريكايي، معروف به درايفوس در مقالهاي عالي تحت عنواني جالب توجه به نام "هيولاهاي ما در عراق " حقايقي شگفتانگيز پيرامون يك رسوايي باور نكردني براي جهانيان را مطرح كرد. آمريكايي ها بيش از 20 هزار عراقي آموزش داده شده در پايگاههاي نظامي ويژه بوداپست و ورشو را وارد عراق كردند؛ اين افراد در اين اردوگاهها، دورههاي آموزشي فشرده جنايتكاري، جرم و وحشيگري را گذرانده و سپس همين افراد در وزارت دفاع و وزارت كشور عراق پخش شدند. به نوشته الجزيره تمامي كساني كه تحت پوشش وزارت دفاع عمل ميكردند اهل سنت بودند و مأموريتشان اقدام به اعمال جنايي در مناطق شيعهنشين بود. كساني هم كه تحت پوشش وزارت كشور آموزش ديدند، شيعه بودند و وظايف روزانه شان دست زدن به جنايت در مناطق سنينشين بود. اينها "هيولاهاي آمريكا " در عراق بودند و اين خون از دست رفته ماست كه آمريكايي ها آن را ميان قبايل و فرقههاي مختلف تقسيم كردهاند. منبع: فارس اخبار مرتبط: چگونه ويكيليكس عملياترواني عليه سپاه و حزبالله را طراحي كرد هشدار آمريكا به هند در مورد دست يابي به اسناد ويكي ليكس انتشار اسناد جديد ويكيليكس بر روابط ديپلماتيك آمريكا تأثيرگذار استرايزني آمريكا با همپيمانان خود پيش از انتشار اسناد جديد ويكيليكس هشدار آمريكا به همپيمانانش درباره انتشار اسناد جديد ويكيليكس اسناد جديد «ويكيليكس» ميتواند روابط آمريكا با متحدانش را خدشهدار كند ابراز نگراني آمريكا از تصميم ويكيليكس براي انتشار اسناد جديد ويكيليكس 3 ميليون سند جديد منتشر ميكند |
||
|
+
نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۹/۰۷ساعت 1:28 توسط فاطمه حاجی سید جوادی
|
|
||